زندگی نامه آیت الله بهاالدینی
زندگی نامه آیت الله بهاالدینی


زندگي نامه آيت الله ‌حاج سيد رضا بهاءالديني

 

حضرت آيت الله العظمي‌ حاج سيد رضا بهاءالديني 1 در اواخر ذي الحجه سال 1327ق در خانواده‌اي متدين و تقوا‌پيشه، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود . پدر ايشان، آقا سيد صفي الدين، مردي پاك طينت و پرهيزكار و از خدمتگزاران آستان مقدس حضرت معصومه- سلام الله عليها- بود.

ایشان در شرح حال والدشان چنين فرموده اند:

ارتباط پدرم با قرآن مداوم بود . شايد در روز، ده الي پانزده جزء قرآن مي‌خواند؛ به طوري كه از هر جاي اين كتاب مقدس سؤال مي‌كردند، فوراً جواب مي‌داد . به علت انس زياد با قرآن، آيات را مي‌شناخت و به كشف الآيات علما شهرت يافته بود. ايشان در حرم حضرت معصومه- سلام الله عليها- مشغول خدمت بود و در درس حاج شيخ عبدالكريم حائري و حاج شيخ ابوالقاسم قمي ‌شركت مي‌كرد. ادبيات را نيكو مي‌دانست و با فقه و اصول هم آشنا بود . او فردي وارسته بود و فكر شيطاني نداشت و هرگز نمي‌شد به ايشان افكار شيطاني را تحميل كرد . خيلي صريح و صادق بود، مرحوم آيت الله العظمي‌مرعشي نجفي(ره) هم نوشته‌اند كه اجداد پدرم، افراد شريفي بودند و در شجره نامة ايشان آمده است كه كليد دار حرم فاطمي‌بوده‌اند. گويا در فاميل پدرم، اين سِمَت رسم بوده است . مي‌گويند مادرم نيز به آخوند ملاصدرا منتسب بوده است . والده من- با اينكه سواد نداشت-‌ خيلي از دعاها را حفظ بود.2

برخورد و رفتار شايسته پدر، در شكل گيري شخصيت او در دوران كودكي، بسيار موثر بوده است . يكي از شاگردان مي‌گويد:

پدر او، احترام خاصي به آقا [ايت الله بهاء الديني] مي‌گذاشت و از اين گذشته، آزادي عمل فراواني به ايشان مي‌داد؛ به گونه‌اي كه در روح آماده به انقلاب وي اثر بسيار داشت. او احترام‌هاي پدر و استادانش را در ساخت شخصيت خود بسيار مؤثر می‌دانست.3

آن بزرگوار در اين‌باره مي‌فرمود:

پدرم، مرا به جاهاي خطر‌آفرين مي‌فرستاد؛ لكن قلباً مطمئن بود كه خطري مرا تهديد نمي‌كند.4

¨ تحصيلات ابتدايي و فراگيري دروس حوزه

حضرت آيت الله العظمي‌بهاءالديني از همان آغاز دوران كودكي، خردي موهوب و ورزيده داشت و از هوش سرشار و فوق العاده‌اي نيز برخوردار بود، به طوري كه در سه يا چهار سالگي به مكتب رفت و خواندن و نوشتن، قرائت و تجويد را آموخت، و در شش سالگي با ورود به حوزه علميه قم، و به تحصيل علوم ديني روي آورد.

او از بدو ورود به حوزه، مورد عنايت خاص و محبت ويژه بزرگاني همچون مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي‌(كبير)، مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري و مرحوم حاج شيخ محمد تقي بافقي بود‌ند و از محضر پرفيض اين عالمان وارسته و مفاخر حوزه بهره‌ها برد‌.

يكي از فضلاي حوزه مي‌گويد:

آيت الله بهاء الديني از همان كودكي مورد توجه خاص شيخ ابوالقاسم كبير بوده است؛ كراراً ايشان مي‌فرمود: «از همان شش سالگي، بسياري از بزرگان براي ما زحمت كشيدند و به ما التفات داشتند». حاج شيخ محمد‌تقي بافقي هم توجه زيادي به ايشان داشتند و بسياري از مسائلي را كه با ديگران مطرح نمي‌كردند، از ایشان دريغ نمي‌كردند. اين، به سبب اطميناني بود كه به شخص ايشان داشتند.

فرزند ايشان در اين‌باره مي‌گويد:

آقا نقل مي‌کردند: «من هفت ساله بودم كه در مجالس علماي بزرگ، مثل مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري شركت مي‌كردم. وقتي وارد مي‌شدم، مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي‌برمي‌خواست و مرا كنار خود مي‌نشاند».

¨ استادان معظم له

حضرت آيت الله بهاءالديني، مقدمات را نخست نزد پدر گرانقدرش و پس از آن، جامع المقدمات . سيوطي و مغني را از محضر استادان آن زمان،‌ مرحوم آقا شيخ ولي الله عامره‌اي و آقا ميرزا علي اديب با شور و شوق فراوان فرا گرفت و به دنبال آن، در دروس سطح از محضر استادان بزرگ و عالمان گرانقدر، مرحوم آخوند ميرزا محمد همداني و آخوند ملا علي همداني استفاده برد.

آيت الله بهاءالديني پس از اتمام سطح و تكميل و تحكيم مباني علمي، ‌به منظور فراگيري دروس خارج، در محضر علماي بزرگ و محققان نامدار شيعه، فقهاي عظام، حاج شيخ عبدالكريم حائري، سيد محمد حجت كوه‌كمره‌اي و حاج آقا حسين بروجردي حضور يافت و از خرمن علوم و اطلاعات عميق آنان خوشه‌چيني كرد؛ با شور و شوقي وصف‌ناپذير و اراده‌اي استوار به تحقيق و مطالعه و تدريس پرداخت و سرانجام، به درجه اجتهاد نائل آمد.

آيت الله بهاءالديني، اين عالم روشن ضمير، در نوجواني اخلاق عملي را نيز از مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي‌آموخته و تحت اشراف او پرورش یافتند. وي كلام را در محضر استاد بزرگوار، مرحوم آقا ميرزا علي اكبر حكمي‌يزدي تلمذ كرد و در درس اسفار شيخ بزرگوار مرحوم شاه آبادي نيز شركت مي‌نمود.

آيت الله بهاءالديني در اين باره چنين مي‌فرمايد:

زماني كه به درس اسفار مرحوم شاه آبادي مي‌رفتم،‌ امام خميني(ره) را مي‌ديدم كه از اتاق پشتي خارج مي‌شود، مرحوم شاه آبادي به او فصوص درس مي‌داد . مباحثه ما اسفار بود. البته من مدت كوتاهي رفتم؛ نمي‌دانم چطور بود كه به فلسفه خيلي علاقه نداشتم. ما در فقه و اصول بسيار اهتمام داشتيم. 5

شايان ذكر است كه فقيه اهل بيت، حضرت آيت الله بهاءالديني با اوتاد زمان؛‌ يعني فقهاي بزرگوار، آيت الله العظمي‌حاج سيد احمد زنجاني و آيت الله العظمي‌ميرزا ابوالفضل زاهدي نيز مباحثه و تبادل علمي ‌داشته است.

¨ اجازه اجتهاد و روايت

فقيه زاهد، حضرت آيت الله بهاء الديني، بدون آن‌كه در صدد اخذ اجازه اجتهاد و روايت باشد، از عالم بزرگوار، مرحوم سيد محمد تقي خوانساري اجازه اجتهاد داشت و محرّر (نويسنده) اين اجازه هم شيخ الفقها مرحوم آيت الله العظمي‌حاج شيخ محمد علي اراكي(ره) بود‌.

او همچنين از علامه محدث، مرحوم حاج شيخ عباس قمي، اجازه روايت داشت.

¨ مسافرت به عتبات عاليات

حضرت آيت الله بهاءالديني (تقريباً) در نوزده سالگي به منظور زيارت ائمه هدي عليهم السلام به عتبات مشرف شد و در مدت اقامت خود در نجف، در درس فقهاي گرانمايه، از جمله مرحوم ميرزاي نائيني و مرحوم آسيد ابوالحسن اصفهاني، شركت مي‌كرد. سيد از او مي‌خواهد كه در حوزه نجف بماند؛‌ولي چون سفر وي زيارتي بود و از طرفي هم در اوايل ازدواجش صورت گرفته بود، به ايران باز مي‌گردد تا براي امتثال امر سيد، مقدمات سفر تحصيلي به نجف را فراهم كند؛ ولي مشكلاتي پيش مي‌آيد و موفق نمي‌شود.


¨ پايداري و استقامت در تحصيل و تدريس

آنچه در شرح احوال عالمان راستين و انديشمندان فرزانه گفتني است، كوشايي و جديت فوق العاده در راه تحصيل علم و فضيلت است.

اين شور و شوق و جديت در تحصيل علم و تحقيق و تدريس، در زندگي حضرت آيت الله بهاءالديني به خوبي مشهود است. يكي از شاگردان مي‌گويد:

آقا مي‌فرمود: «يك سال تمام از مدرسه فيضيه بيرون نيامدم. مادرم مي‌آمد در مدرسه و از دور مرا نگاه مي‌كرد و باز مي‌گشت. اشتغالات ما به حدي بود كه فرصت نمي‌كرديم به منزل سري بزنيم».

يكي ديگر از شاگردان استاد چنين مي‌گويد:

ما حدود چندين سال، درس‌هايي پيش از اذان صبح و حوالي وقت اذان از او فرا گرفتيم. هنگامي‌كه به محضرش مي‌رفتيم سماور زغالي و چاي نيز آماده بود. حدود اذان، چاي مي‌خورد و اول اذان صبح نماز مي‌خواند. گاه يكي دوتا از درس‌هايش كه قبل از اذان تمام مي‌شد، منتظر مي‌ماند تا وقت اذان صبح بشود و نماز بخواند.

در اين زمينه خود حضرت آيت الله بهاءالديني، چنين مي‌فرمايد:

براي آمدن به مدرسه فيضيه، من هميشه از حدود منزل امام مي‌گذشتم؛ چون در راه مشغول مطالعه بودم و اگر از طريق كوچه‌ها مي‌رفتم، با اشخاصي برخورد مي‌كردم و ناچار به سلام و عليك مي‌شدم، لذا مطالعاتم مخدوش مي‌شد. معمولاًً از پشت باغات اطراف شهر عبور مي‌كردم، تا كسي به من برنخورد و بتوانم به مطالعة خود بپردازم. در آن زمان، دروس سطح، مانند رسائل را تدريس مي‌كردم. براي تدريس هم هميشه دو سه تا مطالعه جلو بودم، تا اگر يك شب مثلاً مانعي پيش آمد و نتوانستم مطالعه كنم، درس صبح ما تعطيل نشود و بتوانم از مطالعه ذخيره استفاده و تدريس بكنم.6

فرزند آن بزرگوار مي‌گويد:

آيت الله بهاءالديني مي‌فرمود: «من طوري از منزل حركت مي‌كردم كه اول اذان در فيضيه بودم (آن هم در تمام سال، در برف و باران، با نبود چراغ و با وجود كوچه‌هاي گلي) و تا اول آفتاب دو جلسه تدريس داشتم . روزهايي بود كه ما چهارده درس و تدريس و مباحثه داشتيم».


¨ روش تدریس و شاگردپروری

عالم جليل القدر، حضرت آيت الله بهاءالديني با تدريس مستمر و مداوم و با به كارگيري روشي خاص، شاگردان مبرز و انديشور را تربيت كرده است كه بسياري از آنان امروز، مايه مباهات حوزه‌هاي علميه و از خدمتگزاران صديق نظام مقدس جمهوري اسلامي‌هستند . در خصوص شيوه تدريس او، به بيانات دو تن از شاگردانش اشاره مي‌كنيم:

آيت الله بهاءالديني در جاهاي مختلف تدريس داشت و از يك ساعت قبل از اذان صبح مشغول بود، سپس نماز صبح را مي‌خواند و تا شب، مشغول درس و بحث مي‌شد . بسياري از بزرگان امروز از شاگردان او هستند . وي به تفكر زياد، بيشتر از نقل اقوال و بحث در اقوال اهميت مي‌داد. بايد گفت اهل تتبع نبود، بلكه اهل تفكر بود. بيان روشني داشت و به شاگردان خود بينش مي‌داد.

آيت الله بهاء الديني در پرورش اشخاص علمي‌و شاگردان خود، به گونه‌اي تدريس مي‌كرد و آنان را پرورش مي‌داد كه طي يك تا دو سال، اگر نزد او تحصيل مي‌كرد، رشته اصلي فقه، دستگيرش مي‌شد و همين امر، سبب مي‌شد به مرحله اجتهاد برسد؛ نه اين‌كه تنها به فروعات بپردازد و وقت خود را هدر بدهد.

نكته دقيق و شايان اهميت اين‌كه آيت الله بهاءالديني علاوه بر تدريس عمومي،‌ يك تقرير دومي خصوصي براي شاگردان ويژه خود، نظير شهيد مطهري(ره) داشت.


¨ جامعيت معظم له

تا به حال، سخن از اشتغالات پردامنه علمي‌اين فقيه فرزانه و سعي و تلاش فراوان او در تعليم و تعلم بود. حال سخن بر سر اين است كه اشتغالات علمي، نه تنها او را از معنويت دور نكرده، بلكه او را آماده ساخت تا از همان آغاز دوره كودكي و نوجواني در امر خودسازي سعي و تلاش فراوان كند و با الگوگيري از زندگي امامان- عليهم السلام- به مرحله‌اي از سلوك برسد كه خود، الگويي براي سالكان طريق الي الله و شيفتگان سير و سلوك به شمار آيد.

كوتاه سخن اينكه آيت الله بهاءالديني فقيهي موحد و مخلص، بزرگ‌مردي مسلط بر هوي و هوس، عارفي متمسك به اهل بيت،- عليهم السلام- تقواپيشه‌اي شب‌زنده‌دار و متهجد و مردي الهي، صاحب كرامات و مكاشفات و مهم‌تر و ارزشمندتر از همه اين‌كه، مستجمع بسياري از كمالات بود؛ يعني كمالاتي كه ديگران را به آن سفارش مي‌کرد، خود به آن مرحله و درجه رسيده و نمونه عيني و عملي آن شده بود؛‌ لذا وقتي فردي، چند لحظه در محضر او مي‌نشست، حس مي‌کرد سَبُك شده و علاقة او به آخرت افزون گشته و از عشق و علاقه‌اش به دنيا كاسته شده است.

يكي از فضلاي حوزه دربارة معظم له عباراتي را به رشته تحرير در آوره است كه به قسمتي از آن اشاره مي‌كنيم:

حقير، بزرگ‌ترين دستاورد اين شخصيت جليل القدر را رهيدن او از خلائق و انقطاعش به خالق يكتا مي‌دانم . اين خصلت، آنچنان در وي متجلي و بارز بود كه افراد كم‌توشه از معرفت نيز، در يك جلسه مصاحبت و مجالست كوتاه، به گوشه‌اي از آن پي مي‌برند . وي «لا موثر في الوجود الاّ الله» را عميقاً باور داشت و در تمام حالات و آنات زندگي خود نظر داشت. براي ما سوي الله از جماد و نبات و حيوان و انسان و حوادث و مخاطرات و نعمات و بليات، اثري استقلالي قائل نبود. اين پندار و باور، نه تنها در گفتار كه در كردار او نيز ظهوري محسوس و ملموس داشت و همين خصوصيت او و امثال او را از صف محققان و مؤلفان و سخنوران عرفان و اخلاق و توحيد متمايز مي‌ساخت و بر جايگاهي بلند و قله‌اي رفيع مي‌نشاند . گفتن و نوشتن درباره معارف و اصول و ارزش‌ها چندان دشوار نيست؛ آن‌ها را در خود پياده كردن و خود را تمثل عيني آن‌ها قرار دادن، مردافكن و دشوار است كه شخصيت مورد بحث ما، به حق از قهرمانان پيروز اين ميدان است.

اما در فراسوي همه اين‌ها، او شخصي بود اجتماعي،‌ آگاه به زمان، داراي ديدي وسيع و ژرف و فكري صائب و برخوردار از دورانديشي، به ويژه در حوادث و وقايع و شرايط خاص اجتماعي؛ لذا مي‌بينيم كه قبل از انقلاب، شيفته و ارادتمند امام خميني- قدس سره- و همواره حامي ‌و پشتيبان انقلاب و در خدمت مردم بودند و در سال‌هاي پرالتهاب جنگ، يار و همراه رزمندگان در جبهه‌هاي نبرد بود و چه صادقانه با آغوشي باز اين مردان حماسه و خون را به خدمت مي‌پذيرفت و همچون پدري مهربان به گفت‌گو با آنان مي‌نشست! او همچنين انس و ارتباطي صميمي ‌با رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه‌اي - دام ظله العالی- داشت و معظم له نيز ارادتي خاص به او مي‌ورزید. يكي از شاگردان ايشان در اين زمينه مي‌گويد:

آیت الله العظمي‌بهاءالديني- قدس سره- به امام خميني- قدس سره- به عنوان فردي بي‌نظير و بلند‌مرتبه و در حد يك استثنا مي‌نگریست.


¨ برخي از ویژگی‌های مهم اخلاقی و تربیتی

الف. تفــکر

اکثر اوقات شب و روزِ ایشان به تفکر می‌‌گذشت. حتی سحر‌ها- بعد از این‌که نماز شب می‌خواند- به تفکر می‌پرداخت. می‌فرمود: «من روی یک جمله صحیفه سجادیه چندین سال فکر کردم» و کراراً می‌فرمود: «همين فکر کردن، دریچه‌هایی را روی انسان باز می‌کند؛ ولی طول می‌کشد».

ب. بی‌تکلفی

يكي از شاگردان نقل مي‌كند:

گاهی که با او از محلی عبور می‌کردیم، اگر مکانی مناسبی همچون سایه یک دیوار یافت می‌شد، آقا می‌فرمود: «همین جا قدری بنشینیم و استراحت کنیم» عرض می‌کردم: «آقا اینجا مناسب شأن شما نیست، مردم در رفت و آمدند». آقا می‌فرمود: «این حرف‌ها چیست؟! همین‌جا خوب است. اگر ما بخواهیم این مسائل را مراعات کنیم و این‌گونه ملاحظات داشته باشیم، اگر چیزی هم داشته باشیم، از ما می‌گیرند».

ج. بندگی خدا

مرحوم آیت الله بهاء الدینی می‌فرمود:

درس رسائل می‌گفتم و شاگردان زیادی داشتم یک روز که آمدم پشت در، نگاه کردم دیدم جمعیت شاگردان زیاد است؛ خیلی خوشم آمد. همان‌جا تصمیم گرفتم درسی را که هوای نفس در آن است، تعطیل کنم؛ لذا درس را به خانه منتقل كردم و عده‌ای از شاگردان می‌آمدند خانه.

وي در جواب این سؤال که: چه کنیم تا بتوانیم از معارف الهی بهره‌برداری کنیم، مي‌فرمود: «باید بنده خدا باشی، بنده هوا و هوس نباشی. حضرت به مالک می‌فرماید فَاَملِک هَواکَ تو مالک هوا باش، نه هوا مالک تو. ما هوا مالکمان هست؛ هر کجا که هوا باشد، ما را می‌کشاند؛ در حالی که باید هوا در اختیار شما باشد....7


سرانجام، اين خورشيد فروزان علم و عمل، پس از طي دوران نقاهت نسبتا طولاني در سرزمين مقدس قم غروب كرد و دل‌هاي شيفتگان معرفت را داغدار نمود. رحلت آن بزرگوار، شام جمعه 1376/4/24 رخ داد. روز شنبه پيامي از سوي مقام معظم رهبري در اين‌باره صادر شدو روز يكشنبه، 1376/4/29 مطابق با ربيع‌الاول 1418 پيكر مباركش را از منزل و حسينيه معظم‌له تشييع كردند.

معمول اين است كه علما و بزرگان را در قم، از مسجد امام حسن عسكري عليه‌السلام تشييع مي‌كنند؛ اما درباره آيت‌الله بهاء‌الديني، برخي آقايان اصرار داشتند آقا را از منزل و حسينيه تشييع كنند تا مردم بيايند و خانه محقر و زندگي ساده او را ببينند و بدانند مي‌شود نزديك به يك قرن بي‌اعتنا به زخارف دنيا در كمال غنا و بي‌نيازي روحي زيست.

انبوه جمعيت تا حرم مطهر حضرت معصومه، تابوت مطهر را همراه اشك و ناله حمل مي‌كنند و پس از اقامه نماز بر آن بدن شريف، آن بزرگوار در حرم مطهر و در قبري دفن شد كه كاملا غير عادي و بر‌خلاف پيش‌بيني معمار حرم، آماده و مهيا بود.

خداوند، روح پاكش را با اجداد طاهرينش محشور فرمايد و ما را رهرو راهش قرار دهد.


پي‌نوشت‌ها:

ـــــــــــــــــــــــــ

1 . مرحوم آيت الله بهاء الديني در گذشته به حاج آقا سيد صفي مشهور بود.

2 . مصاحبه تلويزيوني، ارديبهشت 74.

3 . مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین فرحزاد؛ ارديبهشت 74.

4. همان.

.5 مجله حوزه، ش32، ص67.

6. مصاحبه تلويزيوني، ارديبهشت 74.

7 . همان.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: علما، آیت الله بهاالدینی، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله بهاالدینی,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394
زمان : 23:46


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.